تدلیس بهعنوان یکی از اسباب فسخ قرارداد، جایگاه مهمی در حقوق مدنی ایران و فقه امامیه دارد. اما پرسش اساسی این است که آیا «سکوت» درباره عیب یا ویژگی مهم مورد معامله یا زوجین نیز میتواند مصداقی از تدلیس باشد؟ قانونگذار ایران در این باره صراحت ندارد و همین سکوت قانونی، موجب بروز اختلافنظرهای جدی میان حقوقدانان و فقها شده است.

از یک سو، برخی سکوت آگاهانه را نوعی فریب قلمداد میکنند و از سوی دیگر، گروهی آن را صرفاً ترک فعل میدانند که نمیتواند تدلیس تلقی شود. در این مقاله، دیدگاههای مختلف درباره تحقق یا عدم تحقق تدلیس با سکوت را از منظر فقهی، حقوقی و قضایی بررسی و تحلیل خواهیم کرد.
تعریف تدلیس و سکوت در نظام حقوقی ایران
در حقوق مدنی ایران، تدلیس از جمله عواملی است که میتواند منجر به فسخ قرارداد شود. هرچند قانونگذار تعریف دقیقی از انواع تدلیس ارائه نکرده، اما ماده ۴۳۸ قانون مدنی، چارچوب کلی آن را مشخص کرده است.
🔍 مفهوم تدلیس در ماده ۴۳۸ قانون مدنی
ماده ۴۳۸ بیان میکند تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود. بر اساس این تعریف، تدلیس شامل انجام اعمالی است که طرف دیگر قرارداد را دچار اشتباه کرده و او را به انعقاد قرارداد ترغیب میکند. اما نکته مهم در این ماده، کاربرد واژهی «عملیات» است که ابهامبرانگیز بوده و باعث دو تفسیر متفاوت شده:
-
تفسیر مضیّق:
در این دیدگاه، عملیات صرفاً به رفتارهای مثبت فریبنده (مانند رنگزدن کالا، صحنهسازی، اظهار خلاف واقع) اطلاق میشود و سکوت را شامل نمیشود. -
تفسیر موسّع:
برخی نویسندگان، عملیات را به معنای عام گرفتهاند و سکوت عمدی در برابر عیب را هم در زمره عملیات فریبنده میدانند؛ بهویژه اگر طرف مقابل حق دارد از آن عیب مطلع شود و ساکتماندن سبب فریب او شود.
🔍 سکوت، ترک فعل یا عملیات فریبنده؟
نکته کلیدی این است که آیا سکوت خود یک «عملیات» است یا فقط ترک فعل محسوب میشود؟ در نگاه کلاسیک حقوقی، سکوت بهخودیخود الزامآور نیست.
مگر در مواردی که:
- پرسش صریحی مطرح شده باشد،
- یا بر اساس عرف، طرف مقابل وظیفهی اعلام اطلاعات را داشته باشد.
از طرف دیگر، اگر سکوت منجر به پوشیده ماندن عیب و فریب طرف مقابل شود، برخی معتقدند این رفتار، عملاً همان اثری را دارد که یک عملیات فریبنده دارد. به همین دلیل، اختلافنظر میان حقوقدانان همچنان پابرجاست. در بخش بعد، این اختلافها را با جزئیات بیشتر بررسی خواهیم کرد و به سراغ دیدگاه فقهی نیز خواهیم رفت.
سکوت در تدلیس از دیدگاه فقه امامیه
فقه امامیه یکی از منابع اصلی قانونگذاری در ایران است و در حوزهی معاملات، بررسی آن برای فهم دقیق مفاهیمی مانند تدلیس ضروری است. یکی از مباحث بحثبرانگیز در فقه امامیه، تأثیر سکوت آگاهانه نسبت به عیب در تحقق تدلیس است. آیا در صورتی که فروشنده یا یکی از طرفین عقد، نسبت به وجود عیبی در مورد معامله یا شخص طرف مقابل علم داشته باشد و آن را اظهار نکند، این سکوت نوعی فریب شرعی و مصداق تدلیس خواهد بود یا خیر؟
🔍 نسبت میان سکوت، غش و تدلیس در فقه
در بسیاری از متون فقهی، واژهی «تدلیس» با غش همراه یا معادل آن به کار رفته است. «غش» در فقه به معنای نیرنگ و فریب در معامله است که با اعمالی چون مخفیکردن عیب، ترکیب کردن کالا با اجناس نامرغوب، یا صحنهسازیهایی برای جلب اعتماد طرف مقابل محقق میشود.
فقها دربارهی شمول غش نسبت به سکوت دیدگاههای متفاوتی دارند. برخی معتقدند اگر کسی عیبی را پنهان کند و در عین حال ظاهری سالم از کالا یا مورد معامله ارائه دهد، این رفتار حتی بدون بیان دروغ، مصداق غش و تدلیس است. برخی دیگر بر این باورند که سکوت بهتنهایی، بدون انجام فعل مثبت فریبنده، غش محسوب نمیشود، زیرا در این حالت حیلهای انجام نشده است.
🔍 بررسی روایات مربوط به غش و حدود شمول آن نسبت به سکوت
در منابع روایی، مواردی از غش و فریب نهی شدهاند؛ مانند:
- آمیختن گندم خوب با گندم بد؛
- جمعآوری شیر در پستان دام پیش از فروش؛
- گذاشتن کلاهگیس برای زنانی که مو ندارند؛
- رنگکردن موی صورت یا تغییر ظاهر کالا برای پنهانکردن عیب.
نکته مهم این است که در همه این روایات، عنصر “فعل مثبت” دیده میشود؛ یعنی فرد کاری کرده که موجب فریب طرف مقابل شده است.
بر این اساس، برخی فقها معتقدند که عرف، صرف سکوت را مصداق حیله و فریب نمیداند. از دید عرفی، برای اینکه رفتاری فریبنده باشد، باید نشانهای از نیرنگ، قصد فریب و سوءنیت قابلدرک در آن وجود داشته باشد.
🔍 تفاوت دیدگاهها درباره نیت و قصد فریب در سکوت
در فقه امامیه، نیت و سوءقصد نقش مهمی در تحقق تدلیس دارد. مخالفان شمول سکوت بر تدلیس میگویند در سکوت، قصد فریب اثباتشدنی نیست؛ عرف جامعه نیز سکوت را الزاماً به معنای فریب نمیداند؛ مگر در موارد خاصی که طرف مقابل موظف به اطلاعرسانی است (مثل پاسخ ندادن به سؤال صریح).
بنابراین، در فقه امامیه نیز مانند حقوق مدنی، میان فقها اختلاف وجود دارد. برخی سکوت آگاهانه را بهدلیل اثر فریبندهای که دارد، تدلیس میدانند و برخی دیگر معتقدند که این رفتار فقط موجب خیار عیب میشود، نه خیار تدلیس.
دیدگاههای موافق و مخالف تحقق تدلیس با سکوت
هم در میان فقهای امامیه و هم در میان حقوقدانان معاصر، در خصوص اینکه آیا سکوت در بیان عیب میتواند تدلیس محسوب شود یا نه، اختلافنظرهای بنیادین وجود دارد. این اختلاف ناشی از تفاوت در برداشت از مفهوم «فریب» و قلمرو واژه «عملیات» در ماده ۴۳۸ قانون مدنی است.
🔍 استدلالهای قائلان به شمول سکوت در تدلیس
موافقان تحقق تدلیس از طریق سکوت، بر این باورند که در برخی شرایط، سکوت خود یک ابزار فریب است. مهمترین دلایل آنها عبارتاند از:
-
مفهوم گسترده واژه «عملیات»
واژه عملیات در ماده ۴۳۸ میتواند شامل سکوت نیز باشد؛ مخصوصاً اگر سکوت آگاهانه و هدفمند باشد و موجب فریب طرف مقابل شود. -
عرف و انتظار مشروع خریدار
در مواردی که خریدار یا طرف مقابل بهطور طبیعی انتظار دارد اطلاعات مهم و مؤثر در تصمیمگیری معامله به او داده شود، سکوت در برابر این انتظار میتواند فریب تلقی شود. -
پنهانسازی غیرمستقیم
گاهی شخص با سکوت خود، ظاهر بیعیب برای کالا یا شخص مورد معامله ایجاد میکند، بدون اینکه مستقیماً دروغ بگوید. این نوع سکوت نیز میتواند اثری مشابه عملیات فریبنده داشته باشد. -
سابقهی فقهی و نظریهی غش
برخی فقیهان امامیه از جمله کسانی که بر مبنای غش، سکوت را تدلیس میدانند، به روایات نهی از فریب و حیله در معامله استناد میکنند و معتقدند اثر سکوت همان اثر فریب است، حتی اگر بدون فعل مثبت انجام شود.
🔍 نقد و ارزیابی ادله موافقان تحقق تدلیس با سکوت
تحلیلهای جدیدتر، مانند مقالهی اقبال میرزائی، به نقد این دیدگاه پرداختهاند. مهمترین نقدها به دیدگاه موافقان عبارتاند از:
-
ابهام در اثبات سوءنیت و قصد فریب
در سکوت، برخلاف بیان خلاف واقع، نمیتوان قصد فریب را بهراحتی اثبات کرد. در بسیاری موارد، فرد ساکت صرفاً بیاطلاع یا فاقد انگیزه برای فریب بوده است. -
عدم انطباق کامل با روایات فقهی
بررسی دقیق منابع روایی نشان میدهد که روایات مربوط به غش، ناظر به اعمال نیرنگآمیز آشکار هستند، نه صرف سکوت. از اینرو، توسعه دادن حکم فقهی تدلیس به سکوت، ممکن است فراتر از نص و ظاهر روایات باشد. -
اصل آزادی اراده و مسئولیت اطلاعاتی هر طرف
برخی حقوقدانان معتقدند که طرف مقابل هم وظیفه دارد تحقیق و بررسی کند و نمیتوان همیشه سکوت را بهمعنای فریب تفسیر کرد؛ مگر اینکه سکوت خلاف تعهد باشد یا در پاسخ به سؤال صریح صورت گیرد.
🔍 تحلیل دیدگاه منکران تحقق تدلیس با سکوت
مخالفان تحقق تدلیس با سکوت، معتقدند که:
-
سکوت بهتنهایی فعل نیست
چون تدلیس در ماده ۴۳۸ منوط به «عملیات» است، و سکوت فاقد بار ایجابی و اثباتی است، نمیتوان آن را مصداق تدلیس دانست. -
خیار عیب، جایگزین مناسب و منطقیتری است
فقه امامیه و رویه حقوقی ایران، سکوت در برابر عیب را مشمول خیار عیب میدانند، نه تدلیس. در این صورت، فرد متضرر میتواند عقد را فسخ یا ارش مطالبه کند، بدون آنکه قصد فریب اثبات شود. -
پرهیز از توسعه قلمرو مسئولیت مدنی بدون نص صریح
در نظام حقوقی ایران، باید میان مواردی که قانونگذار صراحت دارد (مانند خیار تدلیس) و موارد فاقد نص (مانند سکوت) تفکیک شود. توسعه بیدلیل مفهوم تدلیس، ممکن است موجب ناامنی قراردادی و سلب اعتماد از اصل صحت معاملات شود.
سکوت در تدلیس نکاح و مواد ۱۱۲۳ و ۱۱۲۸ قانون مدنی
بحث تدلیس در نکاح، یکی از مهمترین و حساسترین موضوعات در فقه و حقوق خانواده است. زیرا برخلاف سایر معاملات، ازدواج صرفاً یک قرارداد مالی نیست، بلکه پیوندی انسانی و اجتماعی با آثار عاطفی، روانی و اقتصادی بلندمدت است. به همین دلیل، قانونگذار در مواد خاصی به امکان فسخ عقد نکاح در صورت بروز تدلیس در ازدواج یا وجود عیب پرداخته است.
📌تدلیس در نکاح و قلمرو عیوب موجب فسخ
مطابق ماده ۱۱۲۳ قانون مدنی، عیوب خاصی در زن باعث میشود مرد حق فسخ عقد نکاح داشته باشد؛ مانند:
- قرن
- جذام
- برص
- افضاء
- زمینگیری
- نابینایی از دو چشم
همچنین در ماده ۱۱۲۴ نیز عیوبی برای مرد ذکر شده که اگر زن قبل از عقد از آن بیاطلاع باشد، میتواند عقد را فسخ کند. اما نکته مهم اینجاست که این عیوب در قانون بهصورت حصری ذکر شدهاند. یعنی بیماریهایی مانند صرع، افسردگی شدید، نازایی و… بهتنهایی موجب فسخ نیستند، مگر اینکه یکی از دو شرط زیر برقرار باشد:
- وصف سلامت در عقد تصریح شده باشد؛
- یا عقد بر مبنای آن وصف (مثلاً سلامت کامل) منعقد شده باشد.
در این صورت، ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی وارد عمل میشود.
نمونه رای قضایی پیرامون سکوت در تدلیس و بیماری زوجه
رویه قضایی در ایران نیز به تبع اختلافنظرهای فقهی و حقوقی، در خصوص سکوت و تدلیس، دیدگاه واحد و روشنی ندارد. با این حال، یکی از مهمترین آرای دیوان عالی کشور که مستند بسیاری از تحلیلها در این حوزه است، به پروندهای با موضوع فسخ نکاح به دلیل بیماری صرع زوجه مربوط میشود. این پرونده بهخوبی نشان میدهد که قوه قضائیه چگونه میان مفاهیمی مثل سکوت، وصف، عیب و تدلیس تمایز قائل میشود.
📌 موضوع پرونده: زوج مدعی شد که زوجه در زمان عقد، به بیماری صرع مبتلا بوده و این موضوع را از وی پنهان کرده است. زوج با استناد به ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی، خواستار فسخ نکاح به دلیل تدلیس از طریق سکوت شد.
📌 دفاعیه زوجه و ولی او: آنها مدعی بودند که صرع از جمله عیوب ذکرشده در ماده ۱۱۲۳ نیست و حتی اگر وجود داشته، عقد نکاح مبتنی بر سلامت زوجه نبوده و تصریحی هم نشده است. همچنین، اگر بیماری وجود داشته، اکنون بهبود یافته است.
📌 روند پرونده در دادگاه بدوی و تجدیدنظر: دادگاه بدوی با این استدلال که صرع در زمره عیوب احصاشده نیست و زوج پس از اطلاع از بیماری، فوراً اقدام نکرده، حکم به رد دعوا داد و این رأی در دادگاه تجدیدنظر استان تأیید شد.
📌 ورود دیوان عالی کشور (شعبه ۲۶): دیوان در رأی نهایی خود، ضمن استناد به فتوای امام خمینی در تحریرالوسیله، اعلام کرد که:
سکوت زوجه یا ولی او نسبت به عیبی که در زوجه وجود دارد، در صورتی که آن عیب در زمرهی عیوب موجب فسخ نباشد، تدلیس محسوب نمیشود.
📌 استناد دیوان به اصول دادرسی: رأی دادگاه تجدیدنظر را از حیث دلایل، مستندات قانونی و تطبیق با اصول دادرسی، قابلقبول دانست و رأی را مورد تأیید و ابرام قرار داد.
🔍 تحلیل رأی و تأثیر آن در حقوق خانواده
این رأی تأکید میکند که:
- بیماری صرع، بهتنهایی موجب فسخ نکاح نیست، مگر اینکه صراحتاً شرط شده باشد.
- سکوت زوجه یا ولی او در بیان این بیماری، تا زمانی که عرفاً نیرنگآمیز تلقی نشود، تدلیس محسوب نمیشود.
- بین تخلف از وصف (ماده ۱۱۲۸) و وجود عیب (ماده ۱۱۲۳) تفاوت وجود دارد.
📌 نتیجه:
در این نوع پروندهها، بار اثبات بر عهدهی مدعی فسخ است. یعنی اگر زوج بخواهد به دلیل سکوت و عدم اعلام بیماری، نکاح را فسخ کند، باید اثبات کند که:
- عقد بر مبنای سلامت زوجه واقع شده؛ یا
- وصف سلامت شرط شده است؛ یا
- طرف مقابل قصد فریب داشته است.
سوالات متداول
در این قسمت از مقاله سوالات متداول پیرامون سکوت در تدلیس مطرح شده است:
❓اگر کسی ماشین معیوبی را بفروشد و درباره عیب آن چیزی نگوید، ولی هم در ظاهر ماشین سالم بهنظر برسد و هم خریدار سوالی نپرسد، آیا میتوان از او بابت تدلیس شکایت کرد؟
✅ اگر فروشنده عیب را میدانسته و عمداً سکوت کرده، در نگاه برخی حقوقدانان این میتواند نوعی فریب عرفی تلقی شود؛ اما در عمل اثبات قصد فریب و سوءنیت او دشوار است. در اغلب موارد، چنین سکوتی تدلیس محسوب نمیشود ولی خریدار ممکن است بتواند به استناد خیار عیب معامله را فسخ کند یا ارش بگیرد، مشروط بر اینکه عیب مخفی و سابق بر عقد بوده باشد.
❓اگر کسی در جلسه خواستگاری درباره بیماری مهمش سکوت کند، اما طرف مقابل هم سوالی نپرسد، آیا این پنهانکاری مصداق تدلیس است؟
✅ صرف سکوت، در صورتی که سوالی مطرح نشده باشد و عیب هم از موارد احصاشده قانونی نباشد، معمولاً تدلیس محسوب نمیشود. برای اینکه حق فسخ ایجاد شود، باید یا وصف سلامت شرط شده باشد یا عقد بهطور واضح بر اساس آن عیب واقع شده باشد. در غیر این صورت، ادعای تدلیس معمولاً در دادگاه پذیرفته نمیشود.
❓من خانهای خریدم که بعداً متوجه شدم سیستم لولهکشی ساختمان پوسیده بوده، اما فروشنده چیزی نگفت. آیا میتوانم معامله را به خاطر تدلیس فسخ کنم؟
✅ اگر فروشنده از عیب آگاه بوده و عمداً آن را پنهان کرده، ممکن است خیار تدلیس یا خیار عیب برای شما ایجاد شده باشد. با این حال، اثبات قصد فریب در دادگاه آسان نیست. بهطور معمول، چنین سکوتی باعث ثبوت خیار عیب میشود و شما میتوانید تقاضای فسخ یا کاهش ثمن (ارش) داشته باشید.
